آرا مووی

خلاصه داستان:مارینا و دوست پسرش هنگام سفر در فرانسه با یکدیگر مشاجره می کنند. هنگام رانندگی با ماشین در میان صخره ها ، او سرعت را شروع می کند و ماشین به دریا می افتد. مارینا می تواند از ...

خلاصه داستان:راجو یک جوکر، یک دلقک است. این همان چیزی است که او هست و همیشه خواهد بود. همانطور که داستان زندگی او در سه فصل می گذرد، از دوران مدرسه گرفته تا سیرک تا خیابان، او باید همیشه مردم را بخنداند و شاد کند، مهم نیست چقدر ناخوشایند است.

خلاصه داستان:یک گاوچران سالخورده از خجالت خود می بیند که تجارت موفقی که از برادرش به ارث برده است در واقع خانه فحشا است.

خلاصه داستان:فران واکر (خانم الیزابت تیلور) برای تهیه پیتزا وارد یک پیانو بار می شود. او با جو گرادی (وارن بیتی) نوازنده پیانو به خانه برمی گردد. جو قصد دارد پنج هزار دلار برنده شود و لاس وگاس ، نوادا را ترک کند. فران منتظر برخی است

خلاصه داستان:در دهه 1920 روسیه شوروی ، یک اشراف افتاده ، یک کشیش و یک هنرمند مسلح ، در جستجوی گنجی از جواهرات پنهان شده در داخل یکی از دوازده صندلی غذاخوری بود که در جریان انقلاب گم شده بود.

خلاصه داستان:نون سارا (شرلی مک لاین) در مکزیک فراری است و توسط هوگان (کلینت ایستوود) که برای ماموریت آینده خود برای تصرف یک قلعه فرانسوی آماده می شود از دست کابوی ها نجات می یابد. این زوج دوستان خوبی می شوند ، اما سارا هرگز به او نمی گوید

خلاصه داستان:بازرس پلیس ، لئونتی ، پلیس سخت و کارآمد ، پس از توبیخ به کلانتری درجه دو اعزام شده است. در آنجا به او یک شریک ، جوان و زیبا Jeanne Dumas داده می شود. به زودی دو نفره بسیار دشوار تعیین می شوند

خلاصه داستان:در جبهه ایتالیا/اتریش در طول جنگ جهانی اول ، حمله فاجعه بار ایتالیا به مواضع اتریش منجر به شورش در بین نیروهای ایتالیایی می شود.

خلاصه داستان:تیم برت (دیوید همینگز) معتاد اصلاح شده در حال گذراندن تعطیلات در ایتالیا با عمه خود است. هنگامی که او به قتل می رسد ، او سعی می کند تحقیق کند و به زودی تمام زندگی او از کنترل خارج می شود.

خلاصه داستان:وقتی «والریا بیلی» (لورن)، خواننده پاپ می‌فهمد که محبوبش، «مائوریتسیو» (ونانتینی) ازدواج کرده، از کوره درمی‌رود و در اوج ناامیدی تصمیم به خودکشی می‌گیرد. اما پیش از آن، با «آژانس امدادگران» تماس می‌گیرد و با «دون ماریو» (ماسترویانی)، کشیشی که در آنجا کار می‌کند، صحبت می‌کند و کمی آرام می‌گیرد. با این حال قرص می‌خورد، اما نجات پیدا می‌کند و فردای انروز کشیش به ملاقات او میرود و والریا عاشق او میشود و ...