خلاصه داستان:سسیرا یک بیوه زیبا و صاحب فروشگاه های مواد غذایی موفق در رم است. جنگ جهانی دوم مواج است و در میان بمب گذاری های روزمره از دختر محبوبش ، روزتا 13 ساله می ترسد. آنها به روستایی که سزارا متولد شده است ، سفر می کنند ، جایی که سسیرا معتقد است که آنها امن تر خواهند بود. در آنجا ، حتی وقتی غذا کم می شود ، خوشحال هستند. یک روشنفکر جوان ، میشل ، عاشق سزارا می شود که برای رفاه دخترش و بقای آنها برای بازگشت پیشرفت های ترسناک او بیش از حد مصرف می شود. با پیشرفت متحدان ، سزارا تصمیم به بازگشت به رم - و در نهایت با وحشت های جنگ روبرو می شود