لوسیوس پس از تسخیر خانهاش توسط امپراتوران ظالم که اکنون رم را رهبری میکنند، مجبور میشود وارد کولوسئوم شود و باید به گذشتهاش نگاه کند تا قدرتی پیدا کند تا شکوه رم را به مردمش بازگرداند.
دو برادر دوقلوی جنایتکار، یکی در تلاش برای اصلاح، یک سفر جاده ای خطرناک را آغاز می کنند. در مواجهه با مشکلات قانونی، دعواهای اسلحه و درام خانوادگی، آنها باید قبل از اینکه ماموریتشان منجر به خود تخریبی شود، اختلافات خود را آشتی دهند.
خلاصه داستان:سه جادوگری که به عنوان یخچال به خدمت گرفته می شوند یخ را به خانه ای در بالای کوه تحویل می دهند و مجبور می شوند برای یک شام تولد در آنجا غذا تهیه کنند.
خلاصه داستان:فریبکاران فریب می خورند که رستوران خود را با Thunderbolt ، یک اسب مسابقه شسته ، تجارت می کنند و وارد صنعت اسب دوانی می شوند. وقتی کرلی به تاندربولت مقداری فلفل قرمز چیلی می خورد ، او ...
خلاصه داستان:مشمولان با فروش "برایتو" ، کاری که فکر می کنند مایع تمیز کردن است ، کار می کنند. آنها پس از خراب كردن لباس پلیس و اتومبیل جدید ، متوجه می شوند كه برایتو در حقیقت دارو است. با توجه به میزان فروش آنها ...
خلاصه داستان:پسر یک اسلحه کش وایومینگ با این تصمیم که آیا قدم های پدر مرده اش را دنبال می کند - همانطور که همه تصور می کنند این کار را می کند - یا با فشار فشار ...
خلاصه داستان:در اوایل دهه 1900 پنسیلوانیا، آقای Pennypacker دارای دو دفاتر شرکت و دو خانواده با مجموع 17 کودک است. با یک دفتر در هریسبرگ و یک دفتر در فیلادلفیا، وی دو خانه جداگانه را با موفقیت حفظ کرده است. با این حال، هنگامی که اضطراری نیاز به قدیمی ترین پسر خود را برای او پیدا کردن، زندگی دوقلو آقای Pennypacker نشان داده است
خلاصه داستان:دان Knotts است روی فلامینگو، یک اپراتور کوچک کیدیا سوار است که مرگ و میر از ارتفاع ترس است. پس از یادگیری که پدرش او را برای برنامه فضایی امضا کرده است، روی با اکراه برای هوستون هدایت می کند، تنها به این نتیجه می رسد که کارش یک سرایدار است، نه یک فضانورد. رویا به دنبال انتظارات والدین خود است، رویکرد می کند تا یک نماینده از فضانورد به خانواده و دوستانش برسد. هنگامی که ناسا تصمیم می گیرد یک فرد نابینا را در فضا برای اثبات ارزش یک فضاپیمای اتوماتیک جدید قرار دهد، روی می تواند فرصتی برای مقابله با ترس هایش
خلاصه داستان:مهندس راه آهن آندره مارکوچی سی سال با شریک زندگی و دوست خود جیگی لیورانی کار کرده است و با کار خود احساس خوشبختی و سربلندی می کند و پس از ساعت ها با دوستانش در یک بار در شراب متعلق به مرد راه آهن اوگو شراب می نوشد. آندره با سارا ازدواج کرده است و پسر کوچکش ساندرو بسیار به او نزدیک است. با این حال آندره با پسر بیکارش مارچلو و دختر باردار خود جولیا که دوست پسر او رناتو بورگی مجبور به ازدواج با او شد ، مشکل دارد. وقتی خودکشی از منحنی ریل قطار خود عبور می کند ، آندره آهسته تحت تأثیر تصادف قرار می گیرد و تقریباً با قطار دیگری برخورد می کند. شرکت راه آهن تصادف را بررسی می کند و آندره را از موقعیت خود پایین می کشد. زندگی خانگی آندره نیز تحت تأثیر رفتار پرخاشگرانه وی قرار گرفته و مارچلو و جولیا خانه را ترک می کنند. بعداً آندره نیز خانه را ترک کرده و شروع به نوشیدن می کند تا روزی که ساندرو به دیدار پدرش در یک بار می رود.