جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
یک کماندوی ماهر نیروهای ویژه (جسیکا آلبا) پس از مرگ ناگهانی پدرش مالکیت بار پدرش را به دست میگیرد و به زودی خود را در تقابل با یک باند خشن میبیند که در زادگاهش بیداد میکنند.
خلاصه داستان:مرد جوانی که قرار است ازدواج کند اما به دلیل شبکه ای از بدشانسی و شرایط پیش بینی نشده، با زنی ازدواج می کند که از او متنفر است و باید به خاطر آن خشم او را متحمل شود.
خلاصه داستان:مادری فداکار و فداکار که غیرممکن ها را برای دخترش " ممکن" می کند - دختری که از مادرش خجالت می کشد و می خواهد از مادر و زندگی با او فرار کند. سفر او به کالج، نازل را می راند...
خلاصه داستان:در طول انقلاب 1989 رومانی، سیبیو شاهد یک حمله خشونت آمیز به یک ایستگاه پلیس است که به درگیری های مسلحانه بین سربازان، پلیس، معترضان و پلیس مخفی تبدیل می شود.
خلاصه داستان:کارآگاه یوجی کودو برای دیدن مادرش که با وضعیت جسمی وخیم در بیمارستان بستری است، ماشین خود را میراند. سپس یوجی به طور تصادفی با ماشین خود به مردی برخورد می کند و آن مرد می میرد. در بیمارستان، یوجی سعی می کند مرگ این مرد را پنهان کند ...
خلاصه داستان:وقتی دو برادر در طوفان زمستانی وحشیانه با پدری غیرقابل پیش بینی که به سختی می شناسند گرفتار می شوند، پسرها شروع به شک می کنند که محافظ فرضی آنها ممکن است بزرگترین تهدید آنها باشد.
خلاصه داستان:پسر یک گانگستر سابق که درگیر باج گیری و پلیس های فریب شده است، به دنبال دوستان قدیمی پدرش می گردد که برای نجات او همه چیز را به خطر می اندازند.
خلاصه داستان:کلوئه، یک زن جوان شکننده، عاشق روانکاو خود، پل می شود. چند ماه بعد او با او نقل مکان می کند، اما به زودی متوجه می شود که معشوق او بخشی از هویت او را پنهان می کند.