شهر رم جدید با دوئل سزار کاتیلینا، هنرمندی درخشان به نفع آیندهای آرمانشهری، و شهردار حریص فرانکلین سیسرو روبرو میشود. بین آنها جولیا سیسرو است که وفاداری او بین پدرش و او تقسیم شده است ...
پدر و پسری که به عنوان نگهبان برای یک شرکت کامیون زرهی کار می کنند، در حالی که روی یک پل هستند با تیمی از دزدان احتمالی روبرو می شوند. آنها به دام می افتند و باید نقشه ای برای فرار و اطمینان از بقای خود بیاورند.
لوسیوس پس از تسخیر خانهاش توسط امپراتوران ظالم که اکنون رم را رهبری میکنند، مجبور میشود وارد کولوسئوم شود و باید به گذشتهاش نگاه کند تا قدرتی پیدا کند تا شکوه رم را به مردمش بازگرداند.
خلاصه داستان:درست زمانی که جولی بالاخره برای شغلی مصاحبه می کند که به او اجازه می دهد فرزندانش را بهتر تربیت کند، با یک اعتصاب حمل و نقل ملی مواجه می شود.
خلاصه داستان:در یک رقابت مارکینگ ، لین مک آدام یک اسلحه با ارزش وینچستر را به دست می آورد ، که بلافاصله توسط دونده ، هانری براون هلندی به سرقت می رود. این "داستان تفنگ" پس از تعقیب مک آدامز ، و تفنگ به عنوان دست تغییر می کند ، تا یک مرحله نهایی نمایش و شلیک بر روی یک رسوایی کوه سنگی.
خلاصه داستان:رایان هریسون برای قتل آماده است و باید پس از فرار از سانحه اتوبوس در راه زندان ، با یافتن یک مرد مرموز یک چشم ، یک مسلح ، یک پا ، خود را بی گناه ثابت کند.
خلاصه داستان:مری کانتراس قرار است هنگامی که تام پایپر توسط رودریگو و گونزورگو ربوده شود ، دو گاو که برای بارنبی شرور کار می کنند و می خواهد برای موروثی خود با مری ازدواج کند ، ازدواج کند.
خلاصه داستان:فرانسوا مرلین نویسنده کتاب جاسوسی است. او دوست دارد هر روز شخصیتی را که می تواند در کتابش ملاقات کند ، مخلوط کند. در کتابش ، او باب سنت کلار است ، همسایه اش کریستین به عنوان تاتیانا ظاهر می شود و ...
خلاصه داستان:وقتی دکتر ناندور فودور، روانشناس معروف ماوراء الطبیعه، ادعای خانواده ای در مورد حیوان سخنگو را بررسی می کند، شبکه ای مرموز از انگیزه های پنهان را کشف می کند. به زودی، همه در تعقیب بی وقفه حقیقت مظنون می شوند.
خلاصه داستان:یک پیرمرد 60 سال به مسافرت جاده ای از می سی سی پی روستایی به ممفیس ، یک مسابقه اسب ، و آمدن سن خود برگشته است. پدربزرگ لوسیوس اولین اتومبیل موجود در منطقه را به دست می آورد ، یک ویلتون Flyer با رنگ زرد روشن. در حالی که او دور است ، کارگر مزرعه بون هوگانگانک توطئه می کند که ماشین را قرض دهد و لوسیوس را با خود برد. ناد در آنجا ایستاده است ، یک مالاتو و پسر عموی قلمداد لوسیوس. سه سر برای ممفیس ، جایی که یار دلبند بون در یک فاحشه خانه کار می کند ، جایی که نود ماشین را برای اسب مسابقه ای معامله می کند ، و جایی که لوسیوس دنیای بزرگسالان را کشف می کند - از نژادپرستی و معاون تا امکان افتخار و شجاعت. آیا برای رستورانها ، نژادها و رپس کالها رستگاری وجود دارد؟