خلاصه داستان:هنگامی که پسرش اندی ربوده شده و برای جبران گروپ نگهداری می شود، دیوید استنارد دارایی های خود را برای رفع تقاضای نیم میلیون دلار خراب می کند. سخنان گاه به گاه توسط خبرنگار روزنامه چارلی Telfer باعث می شود او را تغییر دهید ذهن خود را. به رغم درخواستهای همسرش ادیت و برادر آل، و محکومیت مطبوعات و عمومی، Stannard به یک برنامه تلویزیونی در سراسر کشور می رود، پول را نمایش می دهد و آدم رباینده را هشدار می دهد که یک سنت برای جبران خسارت پرداخت نخواهد شد؛ به جای آن پول برای ردیابی آدم ربایان مورد استفاده قرار می گیرد اگر اندی بدون آسیب دیده بازگردد. پس پلیس پیراهن خون رنگی پسر را پیدا می کند