خلاصه داستان:در یکی از رفت و آمدهای معمول هفتگی آنها در شهر ، دو غریبه کاملاً کامل - دکتر الک هاروی ، پزشک محترم حومه شهر و آنا جسون ، یک خانم خانه دار از طبقه متوسط - ناخواسته عشق پیدا می کنند ، وقتی کمی خاک وارد چشم آنا شود و دکتر خوب به کمک او می آید. علی رغم اینکه هر دو با دیگران ازدواج کرده اند ، این تعامل زودگذر اما قدرتمند زمینه را برای یک رابطه عاشقانه غیرقابل پیش بینی وابسته به عشق شهوانی اما بی نظیر فراهم می کند ، زیرا قرار ملاقات مخفیانه ای به دیگری می رسد. این خیانت شدید عاطفی به کجا می انجامد؟